۱۳۸۹ خرداد ۱۷, دوشنبه

انزوا

جمله هاي بدون فعلي كه اينجا و اونجا و تو ذهنمه
پرهيز از ديدار حتي شاگرد سوپر ماركت كوچه وقتي گوجه فرنگي ها رو برا هزارمين بار مرتب ميكنه تا آمار همسايه ها رو
نخ سيگاري كه امروزاز روي ميز خانم "ر" كش رفتم
اهدا كردن بليطهاي تئاتري كه از دست خود رضا كيانيان داشتم
دعوا نكردن با عليرضا همكار غير مشترك المنافع براي چند روز
و و و
يعني چند وقتي خبري از من نيست و دارم ...ميرم......

هیچ نظری موجود نیست: