۱۳۸۸ شهریور ۱۶, دوشنبه

پس از كوچ

- سلاخي ميگريست:
به قناري كوچكي دل باخته بود

ميتونم تصور كنم وقتي آيدا بعدها حاشيه نوشته ها و پيشنويسها و حتي كاغذ باطله هاي استاد رو دونه به دونه براي بارها بازخوني ميكرده ، چطوري اين تك بيت رو كناره يه برگه پيدا ميكنه . حاصل اين كاويدنها كه مطمئنم بارها ازاشك آيدا تر شدن، ميشه :
مدايح بي صله احمد شاملو

۱ نظر:

دريا گفت...

من كه هميشه سر مي‌زنم! ديگه وقتي تو ليست گودرم ثبت شدي، جنب بخوري مي‌فهمم و ميام سر مي‌زنم!
D: